جمعه 91 خرداد 26 , ساعت 4:31 عصر
گناهم را بریز، آبرویم را نه!
خداوندا چقدر می ترسم از چشمانی که بدی هایم را می بینند!
و از فاش شدن زشتی هایم!
و از تفسیرهای نادرستی که امانم را می برد!
تلاشم را
و زجرم را دیده ای آن دم که بنده ات لب به سخن باز می کند بر من؟
مانده ام تو چرا نمی گویی؟ با اینکه دیده ات بیناست!
مانده ام تو چرا بر من سخت نمی گیری؟ با اینکه دستت تواناست!
آری راست می گویند آنان که گفته اند:
"در عجبم از کسانی که نمی بینند و می گویند و تویی که می بینی و دم بر نمی زنی!"
یا "ستار العیوب" من
"یوم تبلی اسرائر"ت را برمن آسان کن و بندگی ات را برمن رام و استوار!
آمین یا رب العالمین
نوشته شده توسط یاس | نظرات دیگران [ نظر]
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
نفس برآور ای سپیده دم شبهای علی (ع)
یادتان نیست نوشتید بیا؟! آمده ام
بگذار بگویم قد قامت الصلوة...
گناهانم را بریز، آبرویم را نه!
دستان خالی...
گیرم حسین دق نکند اینچنین ولی...
یوسف گمشده ی اهل حرم
آقا شرمنده ایم...
چهل روز بی پدری
مانده ام وقتی ماندنت را می بینم!
آه کوفی، شامی، شمر،حرمله
من، تو، او...\ و عجل لولیک الفرج\
نامه ای سرگشاده
شنوای آرام
چه امام زاده ای!
[همه عناوین(86)][عناوین آرشیوشده]
یادتان نیست نوشتید بیا؟! آمده ام
بگذار بگویم قد قامت الصلوة...
گناهانم را بریز، آبرویم را نه!
دستان خالی...
گیرم حسین دق نکند اینچنین ولی...
یوسف گمشده ی اهل حرم
آقا شرمنده ایم...
چهل روز بی پدری
مانده ام وقتی ماندنت را می بینم!
آه کوفی، شامی، شمر،حرمله
من، تو، او...\ و عجل لولیک الفرج\
نامه ای سرگشاده
شنوای آرام
چه امام زاده ای!
[همه عناوین(86)][عناوین آرشیوشده]